روح پرسه زن و موقعیت های مرزی اش

تخم جنِّ

چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۳۹ ب.ظ

من آدم حسودی هستم  .اگرچه که همیشه انکارش کرده ام اما ، بی شک در تمام احوال جایی در اعماق قلبم پنهان بوده است . جایی که زورش می رسیده تا تنها خودم را زخمی کند و نیشتر زهر آلودش را تنها به تکه پاره های قلب خودم فرو کند.
چند رو ز پیش دوستی قدیمی را دیدم و او برایم از شرایط کاری اش گفت. در تمام مدتی که حرف می زد با اشتیاق به دهانش خیره شده بودم و وانمود می کردم دارم تک تک کلماتش را قورت می دهم ، اما ذهنم بعد ازهمان دو دقیقه ی اول ، بعد از شنیدن این که او به چیزی رسیده بود که همیشه ی ارزوی من بوده است ، رفته بود توی رویا و داشت خون می خورد . خون خودم را که از پی نیشتر هیولای کوچک نهان در قلبم  بیرون جهیده بود .
هیچ وقت اجازه ندادم حسادت باغث آسیب به کسی شود ، هیچ وقت نگذاشتم این ریزه میزه ی بدذات باعث شود به کسی آسیب بزنم و موقعیت کسی را متزلزل کنم . اجازه ندادم بیرون بیاید و صورتم را بدزدد. با خودم مبارزه ها کردم تا توانستم ، وقتی چشمم به موقعیت کاری یا آموزشی خاصی می خورد ، تنها برای خودم برش ندارم . همیشه خوشی هایم را قسمت کردم و تلخی ها را تنها برای خودم برداشتم . اما همه ی این مبارزات باعث نشد این تخم جنّ لعنتی دست از روی قلبم بردارد و خون به جگرم نکند.
این روزها از همیشه بدتر است ، اکثر همدوره ها و دوستانم یک پله بالاتر از من ایستاده اند و این مسئله به شدت آزارم می دهد. نمی فهمم کجا ها را اشتباه کرده ام و کجاها به قدر کافی تلاش نکرده ام . فقط دوست دارم این روزها زودتر بگذرد .خیلی خسته ام.

 
  • روح پرسه زن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی